يادداشت سردبير٬ شماره ٢۶۶
سياوش دانشور
"اقتصاد مقاومتى"؛
شمشير چوبين خامنه اى
قبول کردن صورت مسئله با عبارات و فرمولهائى که توسط رژيم اسلامى و رسانه هايش در هر دوره بدست داده ميشود٬ يک خطاى فاحش سياسى در درک روندهاى واقعى جامعه ايران است. اينکه امروز و فرداى اقتصاد ورشکسته و بحران زده ايران حتى براى خود دست اندرکاران و سران آن ناروشن است ترديدى نيست. اينکه اين حکومت با مشخصات کنونى سياسى و ايدئولوژيکش و تقابلها با دنياى غرب نميتواند حداقل ملزومات سازماندهى يک اقتصاد بازتوليد شونده در چهارچوب تقسيم کار جهانى سرمايه را تامين کند روشن تر از هر زمانى است. اينکه دنياى امروز سرمايه دارى با بحرانهاى عميق و تعميق شونده اقتصادى ناتوان از بدست دادن يک الگوى رشد اقتصادى است باز هم بر همگان و از جمله تئوريسين هاى اقتصاد بازار روشن است. و مهمتر٬ اينکه صورت مسئله اساسى امروز جمهورى اسلامى نه مباحث اقتصادى٬ نه الگوهاى مختلف اقتصادى٬ نه قوانين مرتب بر اقتصاد و توليد و سرمايه گذارى و سياستهاى مالى و پولى و غيره بلکه نفس بقاى حکومت است٬ روشن تر از هر وقتى است. بحث الگوهاى اقتصادى در يک حکومت سرمايه دارى٬ مربوط به دوره اى است که ثبات سياسى حداقل فرض آنست. امرى که بويژه در مورد رژيم اسلامى يک سر سوزن اعتبار ندارد.
واقعيت اينست بحران اقتصادى رژيم اسلامى به مراحل پيچيده با پيامدهاى وخيم و غير قابل کنترل رسيده است. نرخ بيکارى و تورم و هرج و مرج اقتصادى٬ سيگنالها و شواهد يک اقتصاد در حال فروپاشى و خارج از کنترل را منعکس ميکند. اما اگر مسئله صرفا اقتصادى بود٬ اگر دنياى امروز و مهمتر مردم در ايران با رژيم اسلامى معضلى نداشتند و آنرا بعنوان حکومت مشروع در ايران برسميت ميشناختند٬ اگر معضلات سياسى و تقابلهاى جريان اسلامى در منطقه و جهان جمهورى اسلامى را در انزوا فرو نبرده بود٬ آنوقت ميشد به چنين اقتصاد بحران زده اى مانند ديگر سرمايه دارى هاى بحران زده پول و سرمايه تزريق کرد. ميشد اعتبار داد و سرمايه گذارى کرد٬ ميشد راجع به الگوهاى اقتصادى و رفع موانع رشد و ايجاد اشتغال و غيره صحبت کرد. اما در ايران امروز اين سوالات محلى از اعراب ندارند. پوچ و بى پايه و شعارى و بدور از واقعيات سياسى و اقتصادى جمهورى اسلامى بعنوان يک حکومت سرمايه دارى بحران زده و در حال تلاشى است.
در ايران امروز مسئله نه برسر الگوى اقتصادى - حال ناسيوناليستى با ادويه اسلامى و يا بازار آزادى - بلکه برسر بقاى نظامى است که دارد روى تناقضاتش خرد ميشود. شعار "اقتصاد مقاومتى" در چهارچوب اقتصاد سرمايه دارى دنياى امروز و ملزومات کارکرد آن و همينطور مختصات اقتصاد درهم ريخته ايران٬ به شمشير چوبى و توهمات دون کيشوتى ميماند که به جنگ آسياب بادى آمده است.
اما اگر صورت ظاهر شعارها و تبليغات پوچ خامنه اى و شرکاى اسلامى را کنار بگذاريم٬ پشت اين شعار نه الگوئى از اقتصاد وجود دارد٬ نه رجعتى به دولتگرائى و سيستم کوپنى دوران جنگ است٬ و نه حتى جمهورى اسلامى در اوضاع کنونى ميتواند به رئوس فرمال و اعلام شده آن توسط "شوراى عالى اقتصاد" بپردازد. اين شعارى اساسا سياسى است و محصول تناقضات و ريشه هاى سياسى بحران اقتصادى رژيم اسلامى است. شعار "اقتصاد مقاومتى" به معنى صرف اقتصادى٬ چيزى جز بيان اسلاميزه شده اعمال رياضت اقتصادى و مجازات جمعى شديدتر طبقه کارگر و مردم محروم توسط رژيم اسلامى نيست. اتفاقا ماهيت اين شعار دقيقا بر سياست و جهت کل سرمايه جهانى عليه طبقه کارگر منطبق است. جهتگيريهاى شبه ناسيوناليستى در توضيح مبانى اين شعار٬ نه رجعتى به بحث "خودکفائى اقتصادى" و يا چهارچوبهاى "حمايت از توليدات داخلى" و رقابت در بازار منطقه اى و جهانى٬ بلکه سرمايه گذارى دست راستى اساسا سياسى و بسيج ناسيوناليستى سرمايه اسلامى در تقابل با طبقه کارگر و توجيه استثمار شديد و اعمال فقر شديدتر براى تداوم بقاى حاکميت اسلامى است.
"مقاومت" جمهورى اسلامى نه در قلمرو اقتصاد "داخلى" با اقتصاد جهانى٬ بلکه در جبهه سياسى و نظامى در منطقه و در جبهه تقابل همه جانبه با کارگران و مردم معترض در داخل کشور در جريان است. "اقتصاد مقاومتى" شعارى پوچ٬ يک اسم رمز مانند جامعه مدنى و اصلاحات٬ و حجابى برسر سياست فقر و فاقه اقتصادى در جدالهاى بخش هاى مختلف سرمايه دارى و اردوهاى تروريسم جهانى است.
پاسخ کارگران در سراسر دنيا و در ايران به سياست رياضت اقتصادى و اعمال فقر و فلاکت روشن است. کارگران نه فقط هزينه بحران سرمايه را نميپردازند بلکه راسا ميتوانند جامعه اى را سازمان دهند که مبتنى بر رفع نيازهاى همگان و آزادى و خوشبختى فرد و جامعه باشد. پاسخ کارگران به خامنه اى و شرکا نه به فقر و فلاکت اقتصادى٬ نفى حکومت فقر و اختناق٬ و انقلاب عليه بنيادهاى نظام مبتنى بر کشتار دستجمعى سياسى و اقتصادى شهروندان است. بايد ماهيت و مضمون و سياستهاى منتج از شعار "اقتصاد مقاومتى" و اهداف رژيم اسلامى را شناخت و آنرا درهم کوبيد. بايد عليه کليت اين اوضاع با پرچم آزادى٬ برابرى و رفاه٬ با پرچم سوسياليسم و کمونيسم کارگرى بميدان آمد. *
٨ اوت ٢٠١٢